Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس-همدان؛ مقدمه و تشریح نمی‌خواهد، قلم یاری نمی‌دهد بر سخنان مرضیه‌خانم کلامی بیافزایم، معلم نمونه آنچنان باصلابت و شمرده شمرده سخن می‌گوید که باید همه تلاشم را بکنم که تنها عین سخنانش را برای خواننده بگویم.

سخنان مادری که همسر و برادرش را از دست می‌دهد و می‌ماند با یک پسر بابایی که حالا باید هم مادر باشد و هم پدر؛ هم باید زخم‌های خود را مرهم زند و هم چشمه اشک‌های پسر را آرام کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پسری که هر روز بزرگتر می‌شود و روحیه مردانه‌اش یک یار مرد می‌خواهد اما مرضیه تنهاست، «صلاح» در جبهه بود و در آخر گمنام رفت، داستان ساده است، روایت یک زن تا صلاحِ «صلاح» به دست آید.

 او صلاح دانست تا مردش به جبهه‌ها برود، مردی که از کربلا آمد و به مکتب کربلا رفت و هرگز درد پهلوی شکسته مادر سادات را فراموش نکرد؛ بخوانیم داستان عشق «مرضیه» و «صلاح» را تا امروز معیار صلاح به دستمان آید.

شهیدی از دیار کربلا

کلام به ابتدای آشنایی شهید پورمیدانی با همسرش پیوند می‌خورد و سکان گفت‌وگو را به خانم مختاری می‌سپارم؛ او می‌‌گوید و من می‌نویسم: «همسرم شهید پورمیدانی اهل کربلا بود و اردوهای جهادی بابی شد برای آشنایی ما، سال ۱۳۵۸ که به فرمان امام(ره) جهاد برای خدمت به روستاها آغاز شد من در قسمت خواهران و شهید در بخش برادران فعالیت می‌کردیم.

دیدن و شناختن و در آخر هم خواستگاری آمدند، سال ۶۰ ازدواج کردیم؛ ازدواجی که چهار-پنج سال بیشتر عمر نداشت و حاصل این وصلت پسری به نام محمدرضاست که امروز در اداره کل آموزش و پرورش خدمت می‌کند.»

از کربلا به مکتب کربلا

حرف و حدیث گل کرده میان ما کشیده شد به شهید صلاح پورمیدانی و جبهه و بعد هم نسخه شهادتش، نقل این قصه را از زبان خانم مختاری بخوانید: «همسر شهیدم با وجود اینکه یک فرهنگی، معلم قرآن و حافظ قرآن بود مدام به جبهه‌ها رفت و آمد داشت، گاهی هم به دلیل تسلط شهید به زبان عربی به عنوان مترجم به ویژه در برخورد با اسرای عراقی خدمت می‌کرد.

در قهاوند معاون پرورشی بود و به این حوزه علاقه بسیاری داشت حتی به عنوان مربی قرآن به جبهه اعزام شد اما خاکریز و سنگر پاگیرش کرد و یکی پس از دیگری در عملیات‌های مهم دفاع مقدس بود و رخت دفاع پوشید.

شهید پورمیدانی با آنکه فرهنگی بود ولی عمده وقتش در جبهه می‌گذشت و در مدت چند سال زندگی مشترکمان اغلب اوقات در جبهه‌ها و یا در مدارس بود و دغدغه امور فرهنگی داشت.

همسر شهیدم رازدار بود و خیلی از کارهایی که انجام می‌داد تعریف و تشریح نمی‌کرد، ما بعد از شهادتش متوجه شدیم مابین روزمرگی‌هایش به خانواده‌های بی‌سرپرست رسیدگی می‌کرد و به مردم احسان، یا مثلا دغدغه ایتام را داشت و خلاصه از این دست خیرخواهی‌ها در بساطش بسیار بود.»

از نوع‌دوستی شهید پورمیدانی که بگذریم به سفارش‌های او می‌رسیم، از همان سفارش‌هایی که در تربیت حسینی فرزندش خلاصه می‌شد؛ خانم مختاری نقل می‌کند: «در حوزه تربیت فرزندمان سفارش می‌کرد و مرا به عنوان مادر فداکار که هم در بیرون منزل کار می‌کنم و هم به پرورش فرزندم مشغولم یاد کرد،  به ویژه وقت‌هایی که او در جبهه بود و من وظایف پدری را برای یک پسر بابایی و وابسته پیاده می‌کردم.

پسرم هم به شدت بابایی بود و وقتی پدرش از جبهه می‌آمد، اغلب همراه او بود بنابراین وقتی پدر نبود ما با مشکلاتی مواجه می‌شدم، هم باید جای خالی پدر را پر می‌کردم و هم به امر تعلیم و پرورش فرزند می‌پرداختم.»

خانم‌معلم نمونه، زندگی بدون همسر و سختی‌های ریز و درشتش را بازگو می‌کند: «آن زمان زندگی بدون همسرم سختی‌های خودش را داشت به طور مثال باید برای تأمین سوخت در صف نفت می‌ایستادم یا برف‌های سنگین را پارو می‌کردم و در مجموع گذراندن زندگی بدون وجود یک پشتیبان دشوار بود اما ما این موارد را به جان می‌خریدیم تا او در جبهه‌ها باشد و من مانع نباشم.»

خانم مختاری گریزی به عملیات و جراحت و در آخر شهادت شهید پورمیدانی می‌زند و من می‌نویسم: «همسرم در عملیات کربلای ۴ از ناحیه بازو زخمی شد، مدتی در همدان استراحت کرد اما فورا برای حضور در عملیات کربلای ۵ به جبهه اعزام شد، البته آن زمان نمی‌گفتند که به قصد عملیات می‌روند اما عجله‌ای که شهید داشت نشاندهنده عملیات بود.

در نهایت او در عملیات کربلای۵ با رمز «یا زهرا(س)» و در شلمچه با اصابت گلوله به پهلویش به شهادت رسید، علاقه خیلی زیاد شهید به حضرت زهرا(س) سبب اشتیاق به مفقودی و بی‌نام و اثری او شد تا جایی که هفت سال بعد از شهادت مفقود بود و پیکرش پیدا نشد تا اینکه پلاک شهید و همراه با باقی مانده پیکر که دو استخوان بلند بود به همدان بازگشت.»

او روایت را به روزهای نبود همسرش می‌کشاند، روزهایی که ‌شهید پورمیدانی آسمانی شد و عکس قاب گرفته‌اش همدم مرضیه خانم، ادامه مقال را درباره حضور معنوی شهید بخوانید: «در این مدت که چندین و چند سال شده با توکل به خدا و حضور شهید زندگی را پشت سرگذاشتیم، همواره احساس می‌کنم که در خانه هست و همیشه به فرزندم هم ‌گفتم پدرت دوش به دوش ماست، راستش همه امور با عنایت خاص خداوند و نظر شهید انجام می‌شود تا جایی که  همه چیز با امدادهای شهید مرتب می‌شود.

البته سختی‌هایی هم بوده، یک پسر بچه که هر روز بزرگ می‌شد و نیازهایی پیدا می‌کرد که من به عنوان یک مادر نمی‌توانستم همراهش باشم مثلا وقتی ورزش می‌رفت به خدا می‌سپردمش و به خدا توکل می‌کردم، به عبارت ساده‌تر دست تنها نبودم و البته که پدرم هم کمک حال ما بود درست مثل یک کوه.»

حجاب رمز موفقیت یک زن

داستان زندگی مرضیه‌خانم اما یک روی دیگر هم داشت، او در کنار پرورش فرزند و اداره زندگی با همسری شهید، در کار و بار فرهنگی هم خوش درخشید و پس و پیش عنوان معلم نمونه دریافت کرده؛ این روی سکه زندگی او را با هم بخوانیم: «زمانی که قهاوند بودیم و در جهاد فعالیت می‌کردم، وقتی دیپلم گرفتم استخدام آموزش و پرورش شدم، با شهید در قهاوند مشغول زندگی شدیم، پس از شهادت همسرم هم فعالیت خود را در مدرسه گاهی به عنوان معلم گاهی مدیر و معاون ادامه دادم، معلم نمونه شدم که خدمت حضرت امام(ره) رسیدم و برای پاداش به سوریه اعزام شدیم و زیارت حضرت زینب(س) نصیبمان شد.

با حساب امروز چند سالی می‌شود که از آموزش و پرورش بازنشسته شدم اما کار فرهنگی در وجودم ریشه دوانده و جداشدنی نیست. صدالبته که از همان زمان تا به حال در پایگاه بسیج فعال بودم و همچنان هم به عنوان فرمانده پایگاه مشغول فعالیت هستم، در حقیقت کارهای فرهنگی و راه شهدا را ادامه می‌دهم.»

کمی عقب‌تر هم گفتنی است و خواندنی، مرضیه‌خانم گریزی به روزهایی که با چادررنگی سر کلاس مدارس پهلوی حاضر می‌شد می‌زند و من منتقل می‌کنم: «در خانواده مذهبی بزرگ شدم و حتی در زمان شاه هم خانواده‌ام چادر داشتند، وقتی مدرسه می‌رفتم، چادر رنگی می‌پوشیدم، از بچگی با این اعتقادات بزرگ شدیم و حضرت زهرا(س) الگوی ما بود.

انتخاب الگوی صحیح باعث شد ما مستحکم تا امروز بایستیم، زنان ما از دوران انقلاب به مراتب بسیار بالایی رسیدند تا به حال، در حوزه پزشکی و موارد دیگر رشد کردند، این نشان می‌دهد پیشرفت و ترقی برخلاف تبلیغات دشمن ارتباطی به حجاب ندارد، یقین دارم زنان با پیروی از حضرت زهرا(س) می‌توانند به جایگاه والایی برسند.

در زمان جنگ تحمیلی هم زنان در حوزه پشتیبانی از رزمندگان و جبهه‌ها فعالیت می‌کردند و کاری کارستان به جا می‌گذاشتند؛ خوب یادم هست در مدرسه هفته‌ای دوبار آش می‌پختیم و هر کاسه را به بچه‌ها می‌فروختیم، با پول آن پسته و بادام یا خوراکی‌های دیگر می‌خریدیم و برای رزمندگان همراه با دلنوشته دانش‌آموزان می‌فرستادیم پس زنان ایرانی در همه ادوار خوش درخشیدند.»

مادر با اقتدار؛ فرزند باایمان

 مرضیه خانم مدیر و معلم مدارس همدان و مدیر زندگی کوچکش از خانواده و تاثیر شگفت‌اش نقل می‌کند: «ایمان پدر و مادر، به ویژه مادر در زندگی افراد تأثیر بسیاری دارد، افرادی که مادران با ایمان و محکم‌تری داشتند با مشکل کمتری مواجه شدند، مادران ما قدیمی بودند و تحصیلات اکادمیک نداشتند اما مهر و محبت را به سوی ما سرازیر می‌کردند، البته نه محبت بی‌جا؛ بنابراین ما مشکل جدی نداشتیم.

وقتی همسرم راهی جبهه شد به من توصیه کرد که محبت بی‌جا به محمدرضا نکن چراکه تربیت فرزند خیلی مهمتر است چنان که وقتی با گریه درخواست چیزی می‌کرد او را توجیه می‌کردم، بنابراین مادر در خانواده نقش بسیار مهمی دارد.

امروز هم دشمن می‌خواهد به خانواده آسیب بزند و مادر و اقتدار مادرانه را نشانه رفته، چون از راه دیگر موفق نشده؛ برخی از دختران ما اگر رها شدند بخش عمده‌ای به مادران آنها بازمی‌گردد.

برای نمونه به حضرت زهرا(س) نگاه کنیم، با وجودی که حضرت علی(ع) حضور دارند اما در حضرت زینب(س) بیشتر مادر تأثیر داشتند، بنابراین از مادران تقاضا دارم دختران ما را با آغوش باز در کنارشان داشته باشند، حجاب را از کودکی تبیین کنند، وقتی مادران خانواده‌ها را مدیریت کنند ما دختران خوبی هم خواهیم داشت. امید است با تأسی به جهاد تبیین بتوانیم مشکلات پیش آمده را برطرف کنیم.»

کلام آخر خانم مختاری باز هم یادگاری می‌شود از صلاح شهیدش، او در این باره می‌گوید و من می‌نویسم: «شهدا برای خانواده به ویژه همسران خود بسیار ارزش قائل بودند، رفتاری که از تقوا و خداپرستی نشات گرفته است؛ همسر شهیدم هم جز ارزش و اعتماد و مشورت رفتار دیگری با من نداشت تا جایی که همه امور را با مشورت هم تصمیم می‌گرفتیم، حتی بعد از شهادتش هم با او مشورت می‌کنم و راهنمایی می‌گیرم.

من به عنوان یک زن محجبه هیچ محدودیتی نداشتم، با چادر مدرسه می‌رفتم با چادر به جبهه می‌رفتم، درس خواندم، فعالیت کردیم و هیچ محدودیتی هم نداشت، چادر اقتدار ماست.

دختران گلم وصیت‌نامه شهدا را بخوانید، آنها همواره به رعایت حجاب و پشتیبانی از رهبر وصیت کردند.»

پایان پیام/89033/

منبع: فارس

کلیدواژه: همسران شهدا دفاع مقدس زنان ایرانی اسوه صبر نقش زنان در دفاع مقدس حضرت زهرا س مرضیه خانم معلم نمونه جبهه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۲۹۲۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«رخ‌ مادر» امروز از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا

به گزارش قدس آنلاین به نقل از روابط عمومی پروژه، مجموعه مستند رخ‌ مادر پنجشنبه‌ها حوالی ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه از شبکه افق پخش می‌شود.

حمید مشایخی، مهدی انصاری، سیدمصطفی سیدحسینی و علی علائی چهار کارگردان «رخ مادر» هستند و این پروژه را در استان‌های کرمان، یزد، فارس، لرستان، شهرکرد، گلستان، مازندران، تهران، گیلان، اراک و اصفهان جلوی دوربین برده‌اند.

رخ مادر که در قالب داکیودرام ساخته شده است، با روایتی شاعرانه به قصه‌های بکر و ناب از مادران شهدا که در جامعه فعالیت اجتماعی دارند، می‌پردازد.

زهرا حسینی سرپرست پژوهش و سوژه یابی مجموعه مستند رخ‌ مادر را بر عهده داشته است.

دیگر خبرها

  • کوه‌ها هم ترک برمی‌دارند!
  • روایت شهید فاطمیون + فیلم
  • «رخ‌ مادر» امروز از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» روی آنتن شبکه افق/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • «رخ‌ مادر» از شبکه افق روی آنتن می‌رود/ روایتی شاعرانه از زندگی مادران شهدا
  • قدردانی از باسابقه‌ترین مربی قرآنی حرم مطهر رضوی در روز معلم
  • مادر شهید «ابراهیم دادگری» در همدان آسمانی شد
  • آقا معلم در لیست ترور!
  • پایان انتظار ۳۷ ساله مادر شهید در شیراز
  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود